۱۳۸۷ دی ۱۲, پنجشنبه

مشاعره با سهراب سپهری !! از سوگل


اهل دانشگاهم !!

اهل دانشگاهم
روزگارم خوش نيست
ژتوني دارم
خرده عقلی
سر سوزن شوقي

اهل دانشگاهم پيشه ام گپ زدن است
گاه گاهي مي نويسم تكليف
مي سپارم به شما
تا به يك نمره ناقابل بيست
كه در آن زندانيست
دلتان زنده شود
چه خيالي چه خيالي ميدانم
گپ زدن بيهوده است
خوب ميدانم دانشم بيهوده است
استاد از من پرسيد
چقدر نمره ز من مي خواهي
من از او پرسيدم دل خوش سيري چند

اهل دانشگاهم
قبله ام آموزش
جانمازم جزوه
مشق از پنجره ها ميگيرم
همه ذرات وجودم متبلور شده است
درسهايم را وقتي مي خوانم
كه خروس مي كشد خميازه
مرغ و ماهي خواب است

خوب يادم هست
مدرسه باغ آزادي بود
درس بي كرنش مي خوانديم
نمره بي خواهش مي آورديم
تا معلم پارازيت مي انداخت
همه غش مي كرديم
كلاس چقدر زيبا بود و معلم چقدر حوصله داشت
درس خواندن آنروز
مثل يك بازي بود
كم كمك دور شدم از آنجا
بار خود را بستم
عاقبت رفتم در دانشگاه
به محيط خشن آموزش
و به دانشكده علوم سرايت كردم
رفتم از پله كامپيوتر بالا
چيزها ديدم در دانشگاه
من گدايي ديدم در آخر ترم
در به در مي گشت
يك نمره قبولي مي خواست

من كسي را ديدم
از ديدن يك نمره ده
دم دانشگاه پشتك مي زد
شاعري ديدم
هنگام خطابه
به خرچنگ مي گفت ستاره
و اسيد نيتريك را جاي مي مي نوشيد
همه جا پيدا بود
همه جا را ديدم
بارش اشك از نمره تك
جنگ آموزش با دانشجو
حذف يك درس به فرماندهي كامپيوتر
فتح يك ترم به دست ترميم
قتل يك لبخند در آخر ترم
همه را من ديدم
من در اين دانشگاه در به در ويرانم
من به يك نمره نا قابل ده خشنودم
من به ليسانس قناعت دارم
من نمي خندم اگر دوست من مي افتد
من نمي خندم اگر نرخ ژتون را دو برابر بكنند
و نمي خندم اگر موي سرم مي ريزد

من در اين دانشگاه
در سراشيب كسالت هستم
خوب مي دانم استاد
كي كوئيز مي گيرد
برگه حذف كجاست
سايت و رايانه آن مال من است
تريا،نقليه و دانشكده از آن من است
ما بدانيم اگر سلف نباشد
همگي مي ميريم
و اگر حذف نباشد
همگي مشروطيم

نپرسيم كه در قيمه چرا گوشت نبود
كار ما نيست شناسايي مسئول غذا
كار ما نيست شناسايي بي نظمي ها
كار ما شايد اينست كه در مركز پانچ
پي اصلاح خطا ها برويم

سوگل

۱۳۸۷ دی ۲, دوشنبه

در آستانه سال میلادی2009


با سلام و درود فراوان

.
در این ایام کریسمس و در آستانه سال جدید 2009یلادی از در درگاه خداوند مهربان برای کلیه عزیزان در هر کجا که هستید اوقاتی پر از صفا و آرامش وشادی و امید آرزو کرده همچنین، امیدواریم سال جدید برای همگی ما و همه هموطنان عزیز و کلآ برای همه انسان ها از هر نژاد و ملیت و... در سراسر جهان سالی پر از خیر و برکت وتعالی و پیشرفت بوده و همزمان ، از شر و بد بختی و دیگرعواقب وخیم جهالت ونادانی هر چه بیشتر خالی تر بماند
**
*

و اما بعد از نطق مختصر و مفید تبریک سال نو مدیریت محترم!! به شرح فوق (که آنرا در قسمت های دیگر پیام آشنا هم دیده و یا خواهید دید) باید گفت ، عزیزان به صفحه خودتان در پیام !!!  خوش آمدید! حقیقت این که چند روزی در عرض سلام و احوالپرسی تآخیر شده که می بخشید و به هر حال شکر که با فرصت فراهم تماس و گفتگو میسر شد! بله ، ایام کریسمس است و در کمتر از ده روز دیگر یعنی پنجشنبه هفته بعد
هم مراسم ژانویه و شروع سالی جدید. همانطور که می دانید برای اکثریت مردم آنچه در واقع مطرح است و اهمیت دارد همان تعطیلات و برنامه های سنتی جنب و جوش و شادی آفرین در این روز هاست و به همین دلیل هم مخصوصآ برای غیر مسیحی ها کمتر فرق میکند که در کل به مبدا و منشآ این مراسم و تعطیلات فکر بکنند یا نه !! ه آنچه مهم است مغتنم شمردن هر فرصت مناسب برای خود شاد زیستن و سعی در شاد کردن دیگران است که نقل است که چنین رویه ای خود نوعی شکر گزاری به درگاه حق است - که گفته اند

*
شاد مانی نعمت از سوی خداست
چشم گریان چشمه درد و بلاست!! ه

حرف در این مورد و از دیدگاه های مختلف زیاد است به طوری که شاید بعدآ این نوشته را کمی کاملتر کرده ویا آنرا جداگانه ادامه دهیم
دفتر مرکزی

۱۳۸۷ آذر ۸, جمعه

سوگل نامه به قلم سوگل

سوگل نامه به قلم سوگل
دکترسوگل ملقب به ,sogy ,lآذ ,برزگ(Barzeg) گوساله, بزغاله, مامان بز...(سه روز بعد)...پازی GKS , و غیره...از نامدارترین موزران 1عالم بشریت است.وی در تاریخ 3 اسفند 1365 به انتظار علاقمندان به شعر مزروره 2خاتمه داده و چشم به جهان گشود.او مطالعات اولیه خود را در دوران جنینی با تصحیح کلیات مصطفی رحماندوست آغاز کرد.
در دوران خردسالی هیچ استعدادی از خود بروز نداد! به طوری که حیرت همگان را بر انگیخت.حیرت همگان او را بر این امر وا داشت تا استعداد نهفته ی خود را با سرودن شعر داشتن یا نداشتن؟ شکوفا کند.به طوری که تعجب همگان را دوچندان بر انگیخت.
از علایق وی می توان به انواع کفش اشاره کرد به طوری که آخرین آمار به دست آمده از تعداد کفش های او 17 جفت و نیم بر آورد شده.
به Ice Pack عشق می ورزد .خانه ی کوچک را می پرستد. و علاقه ی وافری به آهنگ های استاد عباس قادري دارد.
از جمله آثار وی می توان به:چتی در اینترنت, من کفش ندارم ,راز پاس شدن فیزیک 1, نیش های باز ,ملاقات با هموئیل, منطق الهاپو, اسرار السوگل فی مقامات مهشيد به نثر و داشتن یا نداشتن به نظم اشاره کرد و نیز یک بیتی معروف او که بیانگر علاقه ی زاید الوصف ایشان به امر نظافت است:
ببار ای نم نم دوش حمام بر من ببار و تازه تر شو
ولی بعدا نیار قبضی که گویم من تو را گم شو !
تسلط او به زبان های بابلی,انگليسي, فرانسوی(درحد 6 کلمه)و فارسی که با مشقت بسیار آموخت نشان دهنده ی هوش فراگیر اوست.
شعر زیر بر گرفته از ذهن خلاق وی در سن 5 سالگی می باشد:
داشتن یا نداشتن
عشق من و تو فرق دارد
به من بگو که چقدر عاشقی
من و تو مساوی عاشقیم
از دست تو من اصلا عشق ندارم
***